ششم مهرماه ۱۴۰۴ و در آخرین روز نمایشگاه بینالمللی الکامپ ۱۴۰۴، یکی از بحثبرانگیزترین موضوعات دنیای فناوری ایران مطرح شد: انحلال سازمان ملی هوش مصنوعی. نهادی که قرار بود نقش محوری در هدایت کشور به سمت توسعه فناوری هوش مصنوعی ایفا کند، اما امروز دیگر وجود ندارد. این اتفاق، نگرانی فعالان اکوسیستم فناوری را به همراه داشته و بار دیگر این پرسش جدی را مطرح کرده است: آیا ایران در آستانه انقلاب صنعتی جدید، باز هم به کشوری «بهرهبردار» تبدیل میشود یا میتواند به جایگاهی توسعهدهنده دست یابد؟
در گفتگویی که با دکتر سعید سرافراز، رئیس اسبق سازمان ملی هوش مصنوعی، انجام شد، او به ریشههای تأسیس این نهاد، پیامدهای انحلال آن و فرصتهایی که هنوز برای سهمگیری در زنجیره جهانی فناوری وجود دارد، پرداخت.
پیامدهای انحلال سازمان ملی هوش مصنوعی و هشدارهای دکتر سرافراز
به گفته دکتر سرافراز، انحلال سازمان ملی هوش مصنوعی نشانهای از یک عقبگرد نگرانکننده است. این سازمان برای ایجاد انسجام در سیاستگذاری، حمایت از نخبگان داخلی و جلوگیری از عقبماندگی تاریخی تأسیس شد. او معتقد است که از بین رفتن این نهاد میتواند امید اولیه فعالان فناوری را از بین ببرد و زمینهساز مهاجرت بیشتر نخبگان شود.
وی هشدار داد که همانطور که در گذشته ایران از انقلابهای صنعتی عقب ماند و صرفاً به «مونتاژکار صنعت» تبدیل شد، این بار نیز ممکن است در انقلاب هوش مصنوعی تنها به مصرفکننده فناوری بدل شویم؛ مگر اینکه با برنامهای منسجم و اراده ملی وارد عمل شویم.
چرا سازمان ملی هوش مصنوعی شکل گرفت؟
دکتر سرافراز توضیح میدهد که سازمان ملی هوش مصنوعی با این هدف ایجاد شد که کشور درک درستی از انقلاب صنعتی نوین داشته باشد. انقلابهایی که پیشتر توسط ماشین بخار، برق و فناوری اطلاعات رقم خوردند، هر بار ایران را با فاصلهای طولانی از جهان قرار دادند. او تأکید کرد که این بار نباید تاریخ تکرار شود.
به اعتقاد او، سرعت انتشار فناوری هوش مصنوعی با هیچیک از فناوریهای قبلی قابل مقایسه نیست. در کمتر از چند سال، این فناوری جهان را دگرگون کرده است. بنابراین، اگر ایران بخواهد صرفاً بهرهبردار باقی بماند، نیازی به سازمانی تخصصی نبود. اما برای اینکه کشور به عنوان یک توسعهدهنده و صاحب فناوری مطرح شود، وجود چنین نهادی کاملاً ضروری بود.
دلایل از دست رفتن سازمان: بیتوجهی و سوءمدیریت
با وجود اهداف بلندپروازانه، سازمان ملی هوش مصنوعی خیلی زود منحل شد. دکتر سرافراز دو دلیل اصلی را برای این موضوع بیان میکند:
- عدم درک عمق فناوری و اهمیت آن در میان تصمیمگیران.
- اعتماد بیش از حد به ساختارهای موجود که عملاً مانع از ادامه حیات سازمان شد.
او همچنین به معضل «صادرات نخبه به جای صادرات دانش» اشاره کرد و گفت: طی یک دهه گذشته، ایران بیشتر شاهد مهاجرت نخبگان بوده تا صادرات دانش در حوزه فناوری. امید بر این بود که این سازمان بتواند این روند را معکوس کند.
چشمانداز سهمگیری در زنجیره جهانی هوش مصنوعی
دکتر سرافراز معتقد است که هنوز فرصت برای ورود جدی به اقتصاد جهانی هوش مصنوعی وجود دارد. او میگوید: «فناوری هوش مصنوعی هنوز رسوب نکرده و سرعت تغییرات آن بالاست؛ بنابراین عقبماندگی ایران غیرقابل جبران نیست.»
به باور او، با سرمایهگذاری هوشمندانه و محدود، ایران میتواند در بخشهایی از زنجیره ارزش جهانی سهم بگیرد. اما این امر تنها زمانی محقق میشود که ارادهای جدی در سطح مدیریتی کشور شکل بگیرد. نمونه موفق، رژیم صهیونیستی است که با تمرکز محدود بر امنیت سایبری توانسته به یکی از قطبهای جهانی تبدیل شود.
نقش شرکتهای بزرگ در توسعه فناوری
یکی از مهمترین نکاتی که دکتر سرافراز مطرح میکند، این است که توسعه فناوری در جهان امروز عمدتاً توسط شرکتهای بزرگ (Big Tech) هدایت میشود، نه دولتها. سامسونگ در کره، هواوی در چین و گوگل در آمریکا نمونههای بارز این واقعیت هستند.
به اعتقاد او، اگر ایران بپذیرد که شرکتهای بزرگ داخلی باید نقش پیشران داشته باشند، مسیر توسعه بسیار هموارتر خواهد شد. در این صورت، نقش دولت محدود به تسهیلگری، کاهش ریسک سرمایهگذاری و حمایت از صادرات دانش خواهد بود.
چالشهای زیرساخت داده و اهمیت بخش خصوصی
یکی از بزرگترین موانع در مسیر توسعه هوش مصنوعی، دسترسی به دادههای کافی است. شرکتهای ایرانی توان تکنولوژیک را دارند، اما دادههای لازم برای آموزش مدلهای هوشمند در اختیارشان نیست.
دکتر سرافراز تأکید میکند که راهحل این مشکل، پیشگامی بخش خصوصی است. او میگوید: «اگر داده به اقتصاد تبدیل شود و بازار خرید و فروش داده شکل بگیرد، حتی بخش دولتی هم مجبور به همراهی خواهد شد.»
به باور او، پلتفرمهای خصوصی باید سردمدار این مسیر باشند و با ایجاد بورس داده، ارزش افزوده واقعی را به جریان بیندازند. حتی میتوان دادهها را برای اطمینان حاکمیت توکنایز کرد تا امنیت آن تضمین شود.
نیاز به زیرساخت ابری و حمایت دولت
هرچند شرکتهای بزرگ داخلی در حال ایجاد زیرساختهای فناورانه هستند، اما ایجاد یک زیرساخت ابری ملی همچنان ضروری است. دکتر سرافراز معتقد است که دولت باید با ارائه سوبسید و تضمین خرید، بخش خصوصی را در این مسیر حمایت کند.
او تأکید میکند که اگر زیرساخت در اختیار دولت باقی بماند، کارایی آن پایین خواهد آمد. اما در صورتی که بخش خصوصی مدیریت آن را در دست بگیرد و دولت تنها نقش حامی را ایفا کند، میتوان به بهرهوری و توسعه امیدوار بود.
صادرات دانش؛ گام نهایی در مسیر توسعه
دکتر سرافراز در پایان گفتگو به موضوع صادرات دانش پرداخت. به گفته او، نهادهایی مانند اتاق بازرگانی تاکنون بیشتر درگیر اقتصاد سنتی بودهاند و کمتر وارد حوزه اقتصاد دیجیتال شدهاند. برای تغییر این وضعیت، شرکتهای خصوصی و پلتفرمها باید وارد عمل شوند و با همکاری این نهادها، زمینه صادرات فناوری را فراهم کنند.
به باور او، اگر ایران بتواند با درک درست از شرایط جهانی و ایجاد اراده ملی، نقطههای هدف را دقیق مشخص کند، هنوز این امکان وجود دارد که در انقلاب صنعتی نوین به جای مصرفکننده، به توسعهدهنده تبدیل شود. انحلال سازمان ملی هوش مصنوعی نباید پایان ماجرا باشد، بلکه میتواند زنگ خطری برای بازاندیشی و آغاز دوباره باشد.
نظر شما در مورد این مطلب چیه؟